مصاحبه ایی با پدر شهید سید علی اکبر حسینی حجةالسلام سید رسول حسینی کوهستانی
1.چه خاطرات خاصی از دوره پیش از تولد شهید دارید؟
در عین عدم تمایل فرزند ششم با ولادت او خوشحالی خاصی ایجاد شد.
2. آیا موارد خاصی از قبیل الهام آرامش خانواده مخصوصا برای مادر ....را بخاطر دارید بیان کنید؟
بدلیل دومین فرزند پسر همه ی اعضای خانواده خوشحال بودند.
3.چه کسی نام او را انتخاب کرده و چه انگیزه ایی داشته است؟
شخصا نام او را انتخاب کردم زیرا سفارش پدرم بوده تا نام جدم با قی بماند.
4.آیا نسبت به اعمال دینی و مذهبی شما (مثل رفتن به مسجد ،نماز خواندن ،شرکت در مراسم عزا داری و...)توجه و عکس العمل نشان میداد؟
بدلیل علاقه ی خاص دایما همراه بنده بود.
5.به چه کسی بیشتر علاقه داشت؟(پدر و مادر و خواهر و...)
به مادرش بیش از حد علاقه داشت .
6.به چه چیز هایی بیشتر علاقه داشت؟(بازی وتفریح ، کمک به خانواده،...)
به تفریح و کارهای هنری علاقمند بود.
7.در مقایسه با دیگر فرزندان از لحاظ جنب و جوش و فعالیت چگونه بود؟
با بقیه ی فرزندانم قابل مقایسه نبود از همه پر تحرکتر بود.
8. مختصری در باره ی ورودش به مدرسه توضیح دهید؟(علاقه به مدرسه و....)
در ابتدای ورود به مدرسه بی علاقه بود و بعدا اشتیاق پیدا کرد.
9. آیا امکانات کافی برای تحصیل مهیا بود ؟اگر مشکلاتی وجود داشت اشاره فرمایید.
امکانات مهیا بود و مشکلی وجود نداشت.
10.مختصری راجع به نحو انجام تکالیف درسی اش برای ما بیان کنید؟اگر خاطره ی خاصی دارید بیان کنید.
استعدادش بالا بود ولی کم زحمت.
11.در صورتی که در دوره ی ابتدایی مردود شده یا ترک تحصیل نموده یا محل تحصیل را تغییر داده علت را توضیح دهید.
به علت کم علاقگی مردود شده...
12.رفتار و برخودش با شما(والدین)چگونه بود توضیح دهید
بسیار مودبانه برخورد می کرد.
13.نحو رفتارش با دیگر فرزندان شما چگونه بود؟آیا تفاوتی از لحاظ منش و کردار با دیگر فرزندان مشاهده می کردید؟
با هریک از خواهر وبرادر با شرایط سن آنها برخورد می کرد.
14.روابطش با دوستان و همکلاسی هایش چگونه بود؟
مورد علاقه همه بود.
15.آیا معلمین و همکلاسیها و دوستان دوران ابتدایی او را بخاطر دارید؟الان کجا هستند؟
بعضی از همکلاسیها به شهادت رسیده اند.و اکثر معلمان و همکلاسیها ی او در قم می باشند.
16.آیا نسبت به مسایل دینی ومذهبی از خود عکس العملی نشان میداد؟اگر مواردی به نظرتان میرسد را بیان کنید؟
چون جو قم مذهبی بود سعی میکرد در نماز جماعت شرکت کند.
17.مدارک و پرونده تحصیلی شهید در کجا و نزد چه کسی می باشد ؟
چون سال شهادت در بهشهر بود احتمالا در مدرسه ی شهید عباسزاده بهشهر میباشد.
18.دوستان صمیمی او چه کسانی بودند و الان کجا هستند ؟بیشتر دوستانش چه ویژگی های اخلاقی و اجتماعی بودند؟
درانتخاب سن برای او مطرح نبود ،منتها دوستان صمیمی او خیلیها به شهادت رسیدند.
19.آیا کار یا فعالیت دیگری خارج از مدرسه انجام میداد؟در چه کارهایی به خانواده ی خود کمک میکرد؟
بله - در کارهای باغ در کوهستان به من کمک میکرد .
20.غیر از تحصیل چه نوع تعلیم و تربیت و آموزشی را در این دوره دیده بود؟
کار هنری انجام میداد.
21.اوقات فراغت خود را چگونه می گذراند؟(ورزش .مسجد.سینما.مطالعه.شرکت در جلسات مذهبی ،سیاسی،اجتماعی و...)
ورزش و کارهای دستی انجام میداد.
22.روابطش با شما (والدین)وخواهران وبرادرش چگونه بود؟ چه خاطره هایی در این خصوص دارید.بیان کنید.
بسیار خودمانی بود خانه دوستان می رفت خیلی عادی در یخچال را باز می کرد هر چه نیاز داشتن می گرفت و مصرف میکرد وگاهی چای بار می گذاشت.
23.روحیات اجتماعی او را در صورت امکان توصیف نمایید (اجتماعی ومعاشرتی بوده یا گوشه گیر و...)
اجتماعی و بسیار معاشرتی بود.
24.به چه کسانی علاقه داشت؟ چرا ؟
به رزمندگان علاقمند بود چون به جبهه رفتن علاقه داشت.
25.از چه زمانی احساس کردید که رفتار وشخصیت او در حال تغییر است؟
از آغاز انقلاب در قم با آنکه سالی از او نگذشته بود.
26. چه عواملی در تحول روحی او موثر بود؟
جو حاکم مذهبی در قم در تحول روحی وی موثر بوده است.
27.چگونگی آشنایی او با افکار حضرت امام را توضیح دهید؟
از دبستان ابتدایی آشنا شد.
28.میزان علاقه و دیدگاه شهید نسبت به حضرت امام خمینی(ره)و ولایت فقیه را بیان کنیدو چه توصیفی از معظم له داشتند؟
جو حاکم پذیرش ولایت مطلقه حضرت امام بود.
29.دیگر شخصیتهای مبارز و سیاسی وعلمی ، مذهبی مورد علاقه او چه کسانی بودند و چه توصیفی از آنها داشت؟لطفا نام برده وشرح دهید.
از نیرو های خط امام چون شهید بهشتی .مطهری . رجایی ...داشت.
30.دیدگاه شهید نسبت به انقلاب اسلامی چه بوده و چه توصیفی از انقلاب داشته است؟
در آن مقطع زمانی غیر از انقلاب فکر دیگری نمی کرد.
31.دیدگاه شهید نسبت به روحانیت چه بود؟
دوست داشت روحانیت آنچه میگوید عمل کنند.
32.دیدگاه او در مورد احزاب و گروه های سیاسی موافق انقلاب و فعالیتهای آنها چه بود؟
عمری از او نگذشته بود خیلی به احزاب فکر نمی کرد.
33.دیدگاه شهید در مورد احزاب و گروه های سیاسی مخالف انقلاب بویژه منافقین چه بود؟چه فعالیت ها یی در مبارزه با آنها انجام میداد؟
در آن مقطع هر کس مخالفت با امام می کرد از دید رزمندگان منافق شناخته میشد.
34.چه نوع فعالیت های سیاسی و انقلابی (قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی)انجام میداد؟
بعد از پیروزی انقلاب و بزرگتر شدن بیشتر با فساد اخلاقی وبد حجابی مبارزه میکرد.
35.دیدگاه شهید نسبت به نهاد های انقلابی (سپاه .بسیج .جهاد...) ونقش ومیزان همکاری شهید در این نهاد را بیان کنید؟
با بسیج قم رابطه داشت واصرار داشت از قم به جبهه اعزام گرددچون سنش پایین بود موفق نشد.
36.دیدگاه شهید نسبت به دفاع از وطن اسلامی وبویژه هشت سال دفاع مقدس را توضیح دهید.
برای رفتن به جبهه جان میداد،هدف دفاع بود.
37.نقش شهید در هدایت فکری و سیاسی اعضا خانواده را توضیح دهید ؟
نقش شهادت سازنده است.
38.چه خصوصیات بارز اخلاقی شهید بیاد دارید(صداقت .شجاعت.امانت داری .وفای بعهد وکمک به دیگران وخوش خلقی .معاشرت بابستگان وآشنایان و دوستان و...)اگر خاطره ایی دارید بیان کنید.
ترس در وجود او نبود میگفت فرمانده ی 25 کربلا باید بشوم بدلیل خوش خلقی مورد محبت همه بود.
39.رفتار شهید نسبت به شما (والدین)و اعضای خانواده چگونه بود؟
خیلی خوب بود همیشه نگاهش سرشار از عشق و محبت بود همیشه با خنده برخورد میکرد.
40.نسبت به انجام واجبات و ترک محرمات چگونه بود ؟آیا مقید به انجام نوافل و مستحبات بود؟ توضیح دهید اگر خاطره ایی دارید بیان کنید.
به واجبات عمل می کرد و اهل حرام نبود.
41.در مورد نقش وجایگاه نماز های جماعت وجمعه چه اعتقادی داشت وچگونه عمل می کرد؟
در نماز جماعت شرکت میکرد.
42.در خصوص ارادت ومعرفت و اظهار محبت شهید نسبت به اهل بیت(ع) و توسل وی به ایمه طاهرین(ع)توضیح دهید؟
فرزند پیامبر است.
43.در خصوص رعایت حقوق دیگران (حق الناس) چگونه عمل میکرد؟
سابقه سوء نداشت.
44.در زمینه جاذبه و محبوبیت شهید در میان مردم توضیح دهید؟
با هر که یکبار برخورد میکرد مانوس میشد.
45.دیدگاه شهید را در مورد شهید و شهادت توضیح دهید.
عاشق شهادت بود.
46.حالات شهید و نظرات او بهنگام شهادت یا ران و همرزمان چگونه بود؟
به حال همگی آنها غبطه می خورد.
47.میزان ارتباط شهید با بازماندگان و خانواده شهدا چگونه بود چه اقداماتی انجام میداد؟
با والدین آنها رابطه برقرار میکرد وبا آنها مزاح میکرد.
48حضور د جبهه دایر مناطق بحرانی و ماموریت های نظامی و شرکت در عملیات چه تغییر وتحولی در روحیه ی ایشان ایجاد کرده بود؟اگر خاطره ایی در این زمینه به ذهن می رسد توضیح دهید.
یکبار از طریق هلال اهمر رفت منطقه برای او ماندن در روستای کوهستان مشکل بود دایم هوای جبه می کرد.
49.هرگونه خواب یا الهامات اطرافیان یا دوستان در ارتباط با شهید را بیان کنید
حتما در نوشته های خواهرانش آمده است.
50 .در خصوص فعالیت های اجتماعی ورزشی فرهنگی شهید توضیح دهید.
به فوتبال علاقه داشت در قم تیم فوتبال تشکیل داده بود.
51.نظر شهید د مورد جبهه وجنگ چه بوده است.و چه تو صیه هایی در این مورد به شماو وابستگان ودیگران می کرد؟
به من (پدر)میگفت از جبهه رفتن می گویی چرا مرا به جبهه نمیفرستی البته سن او کم بود.
52.اولین بار در چه سنی و چگونه به جبهه رفت؟
از طریق هلال اهمر شهرستان بهشهر در سن 16 سالگی.
53.عامل تشویق و محرک اصلی اعزام به جبهه او چه بود؟
علاقه درونی شهید.
54.آخرین مرتبه ایی به جبهه می رفت چه حالات روحی داشت وچگونگی وداع را توضیح دهید؟
بینهایت خوشحال بوده از روحیه ی او مشخص بود که بر نمی گردد.
55.چه افراد دیگری ممکن است خاطرات یا اطلاعات از شهید داشته باشند معرفی نمایید؟
محمدزمان کرمی - جواد داوری.
56.چگونه وتوسط چه کسی از شهادت فرزندتان با خبر شدید؟
محمدزمان کرمی گرجی به ما خبر داد.
57.شهادت ایشان چه تاثیری بر شما و اعضا خانواده گذاشت و برای استقبال از شهید چه کارهایی انجام دادید؟
چون شهید تعلق به همه دارد کارها دست اهالی شهید پرور بود.
58.آیا شهید تشییع جنازه شده است .چند روز بعد از شهادت تشییع گردید لطفا تاریخ تشییع و محل دفن و نام گلزار را بیان کنید.
بله. پنج روز احتمالا 14 بهمن در گلزار شهدای کوهستان و آسیابسر دفن گردید.
59. چه قسمت هایی از اعضا بدن شهید کشف و تشییع شد ؟
کامل
60.هرچه در مورد مراسم تشییع و تدفین شهید بیاد دارید تعریف کنید.
تمام توجه بنده به شهید دیگری بود (عبدالصاحب داوری) که با هم تشییع شدند.
61.از اینکه خانواده ی معظم شهید هستید چه احساسی دارید؟
اگر خانواده ی شهید بودن محفوظ بماند سر بلند هستم.
62. با توجه به گذشت چند سال از شهادت فرزندتان چند حضور معنوی ایشان را در زندگی خود ودیگران احساس میکنید؟
فراموش شدنی نمی باشد.
63.بنظر شما چگونه میتوان فرهنگ جهاد و شهادت را برای همیشه و نسلهای حاضر و آینده زنده نگه داشت؟و چگونه میتوان حرمت خون شهدا ر احفظ کرد؟
تنها راه این بود که فرهنگ جنگ را بعد از جنگ ب هجامعه می آوردیم و این کار هم سنگران آنها بود که متاسفانه همه ر ادین گرفته است وخون شهدا خود را حفظ می کند.
64.شما بعنوا ن یک پدر یا مادر شهید چه پیامی ،سخنی با مردم و مسؤلین دارید؟
من بعنوان یک شهروند ایرانی اول به خود سپس به همه روحانیون مخصوصاً کسانی که از شهدا می خورند...اَن تَقوموا لِلّلهِ مَتی وَ فُرادی...
والسلام
پدر شهید سید علی اکبر حسینی کوهستانی حجةالسلام حاج سید رسول حسینی کوهستانی
جواد داوری از رزمندگان لشکر ویژه 25 کربلا در دوران دفاع مقدس می گوید: با توجه به
اینکه سن شهید سیدعلیاکبر حسینی کم و کوچک اندام بود ولی از شجاعت و شهامت
بسیار بالایی برخوردار بود.
هنگامی که قرار شد گردان ما برای شرکت در
عملیات کربلای پنج از هفت تپه به شلمچه اعزام شود، فرمانده گردان گفت: «حسینی باید
در هفت تپه بماند.»
وقتی علت را جویا شدیم، گفتند: «به خاطر جثه کوچک او.»
اما شهید سیدعلی اکبر ناراحت شد و اصرار داشت که در عملیات شرکت کند که در نهایت
فرمانده گردان بعد از تست های مختلف بدنی و رزمی، موافقت کرد که ایشان در عملیات
شرکت کند.
سرانجام با شرکت در عملیات و رشادت های بسیار در صبح نهم بهمن
1365 به کاروان شهیدان پیوست.
بنابر این گزارش؛ شهید سیدعلی اکبر حسینی
کوهستانی فرزند سیدرسول و زینب که در 28 شهریور ماه 1349 در بهشهر به دنیا آمد، در
9 بهمن ماه 1365 بهعنوان نیروی پیاده از لشکر ویژه 25 کربلا در عملیات کربلای 5 در
دشت خونین شلمچه بر اثر اصابت ترکش به سر و شکم به شهادت رسید.
شهید سیّد علی اکبر حسینی کوهستانی
به گزارش خبرگزاری جنگ و گنج، شهید سید علی اکبر حسینی کوهستانی، فرزند سیّد رسول متولد سال 1349 به شماره شناسنامه 3 در روستای کوهستان شهرستان بهشهر به دنیا آمد.
سال 1355 به همراه خانواده به قم مهاجرت نمود و در دبستان شهید هادی کریمی مشغول تحصیل گردید. از جمله ویژگی های شهید کوهستانی به خصلت عاطفی وی می توان اشاره کرد. بسیار با شهامت بود. ترس در او جایی نداشت. همان سال 57 با آن که سن چندانی نداشت وقتی حکومت نظامی می شد (قم) به محله های شهر می رفت و به همراه انقلابیون حتی چند بار سوار تانک شد. از روحیه اجتماعی و ادب بالایی برخوردار بود. با هر شخصی می نشست ارتباطی توأم با حفظ منزلت طرف مقابل برقرار می کرد که این خود خصیصه ی تمام شهدا بود.
به کار عشق می ورزید. با آن که مشکل اقتصادی چندانی خانواده اش نداشت بعضی شب ها در مغازه کار می کرد و اکراهی از کارکردن نداشت. به جبهه علاقه مند بود. کراراً به بسیج قم جهت اعزام به جبهه مراجعه کرد ولی به خاطر پائین بودن سن او را نمی پذیرفتند.
از طریق بسیج بهشهر آخرالامر با وساطت و شفاعت پدرش پذیرفته شد و به منطقه ی جنگی اعزام گردید. به بزرگ ترها به چشم پدر نگاه می کرد. یک بار مستقیم به پدرش گفت : شما روحانی بدون عمل هستی؛ بالای منبر به مردم می گویی بچه هایشان را به جبهه بفرستند ولی خودت اجازه رفتن به منطقه را به من نمی دهی... . سید علی اکبر سرانجام پس از حضور چند ماهه اش در مناطق عملیاتی جنوب، در عملیات کربلای 5 به خیل شهدا پیوست و به خانواده اش عزت و شرافت بخشید.
فرازی از وصیت نامه ی شهید سید علی اکبر حسینی کوهستانی :
با سلام بر حضرت محمد (ص) خاتم انبیا و بر دُخت معظمه اش فاطمه زهرا (س) و دوازده معصوم و با درود بر امام امت؛ کسی که دنیا و استعمارگران جهان با شنیدن نامش به لرزه می افتند. خدایا ! عشق به انقلاب و امام چنان در وجودم شعله ور است که اگر هزاران بار مرا تکه تکه کنند یا صدها بار بکشند، امام و انقلاب را تنها نخواهم گذاشت. خودم را پیرو مَرام سید الشهداء می دانم و به ندای مولایم لبیک می گویم. من از پدرم درس ایثار و مقاومت آموختم؛ برای همین دوست دارم مانند جدّم حسین انسانی باشم که در طریقت عشق به معشوق همچون شمع بسوزم و جسم ناقابلم را در این راه مقدس فدا کنم تا بتوانم در تاریکی شب، خدا را با بصیرت دل ببینم.
بار الها ! دوست دارم با تو ملاقات کنم و درصحرای گرم جبهه در نیمه های شب با دلی آکنده از عشق و معرفت به حق خدای خویش و از اعماق وجودم درک کنم و ببینم که خداوند چگونه مرا می آمرزد. دوست دارم از جبهه های نور و از این کربلای حسینی برنگردم و جای گرم برادران شهید عبدالحمید داوری و امیر علی اسحاقی را پُر کنم. همه باید روزی این دنیای فانی را ترک کنند پس چه مبارک که در راه حق تعالی، به سوی معبودم بشتابم... .